رویکرد استقلال‌طلبانه اروپا از آمریکا-راهبرد معاصر
گزارش اندیشکده «مدرن دیپلماسی»؛

رویکرد استقلال‌طلبانه اروپا از آمریکا

در سال‌های اخیر بیداری ژئوپلیتیکی در اروپا افزایش یافته و با این درک همراه شده که وابستگی بیش از حد قاره سبز به آمریکا بدون تردید آسیب‌زاست. اروپا زمانی غول اقتصادی بود، اما اکنون قدرت خود را کاهش یافته می‌بیند و به همین دلیل در تلاش برای ایفای نقش مهم در دوران جدید رقابت قدرت‌های بزرگ است.
تاریخ انتشار: يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - 16 June 2024

رویکرد استقلال‌طلبانه اروپا از آمریکا

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ هدف واشنگتن حفظ نظم جهانی تک قطبی و تنزل دادن اروپا به دولت هایی وابسته صرف و همسوست. در مقابل، تحولات روابط چین و اروپا داستان متفاوتی بیان می‌کند. پکن پیشگام جهان چند قطبی و مایل است اروپا را به عنوان بازیگر مهمی در این عرصه جهانی متنوع به رسمیت بشناسد. اقدامات دیپلماتیک شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در فرانسه نماد تعهد این کشور به تقویت اتحاد راهبردی با اروپاست؛ اقدامی که در راستای استقلال اروپا از نفوذ آمریکا به شمار می‌رود.


با وجود این، استقلال به عزم اروپا برای رهایی از تبعیت راهبردی ایالات متحده بستگی دارد. به باور امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه، وابستگی اروپا را به مهره راهبردی واشنگتن تبدیل کرده است. مسیر دستیابی به حاکمیت واقعی با چالش‌هایی همراه است که اروپا برای بازتعریف نقش خود در صحنه جهانی باید مسیر را هموار کند. 

ایالات متحده اکنون بر روی مهار نفوذ دشمنان خود متمرکز شده است، راهبردی که ظاهراً به زیان منافع و امنیت اروپا تمام می‌شود


پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه پس از پایان جنگ سرد، اروپا از امنیت ارائه شده به وسیله ایالات متحده برخوردار شد و در چارچوب نظم بین‌المللی تک قطبی، به عنوان غول اقتصادی و قدرت جهانی بزرگ به شمار می‌رفت. با وجود این، دوران قدرت اروپایی ها مدت‌هاست سپری شده و جای خود را به جهانی داده که در آن ایالات متحده و اروپا شبیه گذشته خود نیستند.

 


ظهور نیروهای جدید ژئوپلیتیکی به ویژه افزایش قدرت‌ چین به جایگاه رقیب ایالات متحده، صفحات تکتونیکی روابط بین‌الملل را تغییر و اروپا را به پله‌ای پایین‌تر از نردبان راهبردی واشنگتن تنزل داده است. ایالات متحده اکنون بر روی مهار نفوذ دشمنان خود متمرکز شده است، راهبردی که ظاهراً به زیان منافع و امنیت اروپا تمام می‌شود.


شواهد بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد؛ مقاومت در برابر چندجانبه‌گرایی بین‌المللی، کاربرد تاکتیک‌های قهرآمیز که اتحادیه اروپا را به همسویی با تحریم‌ها علیه چین ترغیب می‌کند، شعله ور کردن درگیری در اوکراین و نقش آن در افزایش آشفتگی خاورمیانه بخشی از اقدامات واشنگتن در این راستاست.


این اقدامات نشان می‌دهد ایالات متحده دیگر امنیت اروپا را با امنیت خود یکی نمی‌داند، بنابراین به دنبال تقویت حاکمیت اروپا نیست. این موضوع اروپا را وادار می‌کند از منابع این قاره در میان رقابت دوباره قدرت‌های جهانی به نفع خود استفاده کند. این موضع نشان دهنده انحراف آشکار از رویکرد تاریخی واشنگتن در حمایت از اروپاست.


نزدیکی بروکسل به پکن

در این میان، پیوند اروپا و چین در تضاد کامل با روابط پیچیده تاریخی میان اروپا و ایالات متحده قرار دارد. مشارکت چین و اروپا سنگ بنای شکوفایی دوجانبه و با مانورهای ژئوپلیتیک واشنگتن برای منزوی کردن پکن، مهار نشده است. حجم بالای تجارت و میزان سرمایه گذاری‌های متقابل گواهی بر اهمیت این رابطه برای پکن و سراسر اروپاست.


در شرایط ژئوپلیتیک کنونی، چین به عنوان متحد اصلی اتحادیه اروپا به ویژه در راستای نیل به دو هدف مهم؛ گذار به اقتصاد سبز و پیشبرد حوزه دیجیتال به شمار می‌رود. همچنین در راستای منافع اروپا از نظم بین‌المللی چندجانبه متوازن حمایت می‌کند که طبق آن، قدرت عادلانه توزیع می‌شود و برخلاف رویکرد آمریکاست که سودای تقویت وابستگی در سر دارد.

اکنون اروپا بر سر دوراهی قرار گرفته است؛ یا به عنوان قدرتی ثانویه و وابسته به ایالات متحده مسیر خود را ادامه دهد یا خود را به عنوان نیرویی مستقل در نظم بین المللی مطرح کند


چشم انداز راهبردی چین، اروپای مستقل و مستحکم را به عنوان یکی از اجزای اساسی جهان چندقطبی مؤثر معرفی می‌کند. در این چشم انداز، استقلال اروپا مسئولیت تلقی نمی‌شود، بلکه به عنوان فرصتی ارزشمند برای غنی‌سازی این نقش جهانی است. تعهد پکن به مشارکت فراتر از محاسبات اقتصادی محض است و در این زمینه اروپا تابع نیست، بلکه یک برابر قابل احترام است.


بازگشت اروپا به متن سیاست

برای گذار از حاشیه به خط مقدم سیاست جهانی، اروپا باید از اتکای ریشه‌دار و بیش از حد خود به ایالات متحده جدا شود که رهبران طرفدار اتحاد اروپا مانند مکرون نیز از آن استقبال کرده‌اند؛ به طوری که دعوت از رئیس جمهور چین برای دیدار از فرانسه بیش از حرکتی صرفاً دیپلماتیک است. این موضوع نشان می دهد مکرون به عمد خواهان دور شدن از وابستگی راهبردی دیرینه اروپا به ایالات متحده است. سفر شی نیز اعلام تمایل چین برای ایجاد مشارکت متقابل با اروپا تلقی می شود.


چنین مشارکتی می‌تواند اروپا را به عنوان رقیبی سرسخت در عرصه سیاست قدرت‌های بزرگ تبدیل و استقلال آن را تضمین کند. اکنون اروپا بر سر دوراهی قرار گرفته است؛ یا به عنوان قدرتی ثانویه و وابسته به ایالات متحده مسیر خود را ادامه دهد یا خود را به عنوان نیرویی مستقل در نظم بین المللی مطرح کند.


به نظر می‌آید مکرون و سران اروپایی گزینه دوم را برگزیده اند و مسیری را به سمت تعیین سرنوشت خود ترسیم می‌کنند؛ موضعی که احتمالاً با مقاومت طرفداران سرسخت روابط فراآتلانتیک مانند اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا  مواجه می‌شود.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت موسی سرور، کارشناس مسائل اروپا؛ / ۱ روز پیش

هروله غرب برای مذاکره با روسیه

یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛ / ۱ روز پیش

وجه اشتراک بحران سازان در سوریه